عاشقانه،عباس خواجه،کافی نت فدک،
حکایت خر من از کره گی دم نداشت!!! مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از هفت شینها قرآن کریم در سفره هفت سین فلسفه هریک از خوراکیها سیب: نماد بارورى، زایش و سلامتی است. سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولد و زایندگى. سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت است. سماق، سرکه و سیر: نماد چاشنى و محرک شادى و سلامتی در زندگى به شمار مى روند. سکه: به نیت برکت و درآمد زیاد انتخاب و بر سفره هفت سین می نشیند . اما غیر از این گیاهان و میوه هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است، در این میان تخم مرغ نماد زایش و آفرینش است و نشانه اى از نطفه و نژاد. آینه: نماد روشنایى است و حتماً باید در بالاى سفره جاى بگیرد. آب: نشانه برکت و پاکی در زندگى است .
آشنایی با ریشه های سیزده به در لا به لای کتابهای تاریخی را که بگردید، از نحسی سیزده خبری نیست.
لیستی از کارهایی که هر روز می توانید آنها را به کار بگیرید: سلامتی: 1- آب فراوان بنوشید. 2- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.. 3- بیشتر از سبزیجات استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده. 4- بااین 3 تا E زندگی کنید: Energy(انرژی) Empathy (دلسوزی و همدلی) 5- از ورزش کمک بگیرید. 6- بیشتر به یاد خدا باشید . 7- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید. 8- روزانه 20 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید. 9- 7 ساعت بخوابید. 10- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیادهروی کنید و در حین پیادهروی، لبخند بزنید. شخصیت: 11- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید: شما نمیدانید که بین آنها چه میگذرد. 12- افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید. 13- بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید. 14- خیلی خود را جدی نگیرید. 15- انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید. 16- وقتی بیدار هستید بیشتر اهداف خود را مجسم کنید. 17- حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید. 18- گذشته را فراموش کنید.. اشتباهات گذشته شریک زندگی خود را به یادش نیاورید. این کار آرامش زمان حال شما را از بین میبرد. 19- زندگی کوتاهتر از این است که از دیگران متنفر باشید. نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید. 20- با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید... 21- هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما. 22- بدانید که زندگی مدرسهای میماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر میباشند. 23- بیشتر بخندید و لبخند بزنید. 24- مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. زمانی هم مخالفت وجود دارد. 25- گهگاهی به خانواده و اقوام خود، مخصوصا پدر و مادر زنگ یا سری بزنید. 26- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید. 27- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید. 28- زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید. 29- سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید. 30- اینکه دیگران راجع به شما چه فکری میکنند، به شما مربوط نیست. 31- زمان بیماری، شغل شما به کمک شما نمیآید، بلکه دوستان شما به شما مدد میرسانند، پس با آنها در ارتباط باشید. زندگی: 32- کارهای مثبت انجام دهید. 33- از هر چیز غیر مفید، زشت یا ناخوشی دوری بجویید. 34- محبت درمانگر هر چیزی است. 35- هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است. 36- مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، تمیزترین لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید. 37- مطمئن باشید که بهترین هم میآید. 38- همین که صبح از خواب بیدار میشوید، باید از خدایتان شاکر باشید. 39- بخش عمده درون شما شاد است، بنابراین خوشحال باشید. آخرین اما نه کماهمیتترین: 40- لطفا این موارد را به هر کسی که دوست دارید و برایتان اهمیت دارد بفرستید.
لیستی از کارهایی که هر روز می توانید آنها را به کار بگیرید: سلامتی: 1- آب فراوان بنوشید. 2- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.. 3- بیشتر از سبزیجات استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده. 4- بااین 3 تا E زندگی کنید: Energy(انرژی) Empathy (دلسوزی و همدلی) 5- از ورزش کمک بگیرید. 6- بیشتر به یاد خدا باشید . 7- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید. 8- روزانه 20 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید. 9- 7 ساعت بخوابید. 10- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیادهروی کنید و در حین پیادهروی، لبخند بزنید. شخصیت: 11- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید: شما نمیدانید که بین آنها چه میگذرد. 12- افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید. 13- بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید. 14- خیلی خود را جدی نگیرید. 15- انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید. 16- وقتی بیدار هستید بیشتر اهداف خود را مجسم کنید. 17- حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید. 18- گذشته را فراموش کنید.. اشتباهات گذشته شریک زندگی خود را به یادش نیاورید. این کار آرامش زمان حال شما را از بین میبرد. 19- زندگی کوتاهتر از این است که از دیگران متنفر باشید. نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید. 20- با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید... 21- هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما. 22- بدانید که زندگی مدرسهای میماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر میباشند. 23- بیشتر بخندید و لبخند بزنید. 24- مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. زمانی هم مخالفت وجود دارد. 25- گهگاهی به خانواده و اقوام خود، مخصوصا پدر و مادر زنگ یا سری بزنید. 26- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید. 27- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید. 28- زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید. 29- سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید. 30- اینکه دیگران راجع به شما چه فکری میکنند، به شما مربوط نیست. 31- زمان بیماری، شغل شما به کمک شما نمیآید، بلکه دوستان شما به شما مدد میرسانند، پس با آنها در ارتباط باشید. زندگی: 32- کارهای مثبت انجام دهید. 33- از هر چیز غیر مفید، زشت یا ناخوشی دوری بجویید. 34- محبت درمانگر هر چیزی است. 35- هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است. 36- مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، تمیزترین لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید. 37- مطمئن باشید که بهترین هم میآید. 38- همین که صبح از خواب بیدار میشوید، باید از خدایتان شاکر باشید. 39- بخش عمده درون شما شاد است، بنابراین خوشحال باشید. آخرین اما نه کماهمیتترین: 40- لطفا این موارد را به هر کسی که دوست دارید و برایتان اهمیت دارد بفرستید.
فروردهای پاکان اردیبهشت
در اوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ، و گاه به تخفیف سپندار و اسفند گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: سپند، که صفت است به معنی پاک و مقدس، یا ارمئتی هم مرکب از دو جزء: اول آرم که قید است به معنی درست، شاید و بجا. دوم متی از مصدر من به من معنی اندیشیدن. بنابراین ارمتی به معنی فروتنی، بردباری و سازگاری است و سپنته آرمتی به معنی بردباری و فروتنی مقدس است.
زن یک دفعه میزاید، مرد روزی صد بار.این مثل را مردان ساختهاند. چون اگر یک بار هم زاییده بودند، این حرفها را نمیزدند. نام های خانوادگی ایرانیان 20 سال بعد مهرداد فیس بوک پسند عباس محاربی محمدرضا سایبرزاده منصور فیلترشکن مهدی پروکسی ماندانا فیلترآزاد علیرضا خوشه بند عزت الله چاوزدوست ثریا رای میزان قدرت الله هاله نوری اسماعیل دوپینگیان سید جواد اغتشاشگر سعیده بیست و سی نگاه شاهین باتومزن اشکان اشک آور پوراندخت تیرمستقیم یعقوب بنی چاوز جرج باتوم برقیان شهره لباس شخصی شهریار مناظره بین ابراهیم خدمت معاف خشایار خاشاک سید علی مضاعف دوست علی اکبر خواص معجزه عسل و دارچین در کاهش وزن
چهارمین نشانه سکته نیز مشخص شد
بیرون کشیدن آن درمانده. مساعدت را ( برای
کمک کردن ) دست در دُم خر زده، قُوَت
کرد( زور زد). دُم از جای کنده آمد. فغان از
صاحب خر برخاست که « تاوان بده»!.
مرد به قصد فرار به کوچهای دوید، بن بست
یافت. خود را به خانهای درافگند. زنی
آنجا کنار حوض خانه چیزی میشست و بار
حمل داشت (حامله بود). از آن هیاهو و آواز
در بترسید، بار بگذاشت (سِقط کرد). خانه
خدا (صاحبِ خانه) نیز با صاحب خر هم آواز
شد.
مردِ گریزان بر بام خانه دوید. راهی
نیافت، از بام به کوچهای فروجست که در
آن طبیبی خانه داشت. مگر جوانی پدر
بیمارش را به انتظار نوبت در سای? دیوار
خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود
آمد، چنان که بیمار در جای بمُرد. «پدر
مُرده» نیز به خانه خدای و صاحب خر پیوست!.
مَرد، همچنان گریزان، در سر پیچ کوچه با
یهودی رهگذر سینه به سینه شد و بر زمینش
افگند. پاره چوبی در چشم یهودی رفت و کورش
کرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع
متعاقبان پیوست!.
مرد گریزان، به ستوه از این همه، خود را
به خان? قاضی افگند که «دخیلم» (پناهم
ده)؛ مگر قاضی در آن ساعت با زن شاکیه
خلوت کرده بود. چون رازش فاش دید، چار?
رسوایی را در جانبداری از او یافت: و چون
از حال و حکایت او آگاه شد، مدعیان را به
درون خواند.
نخست از یهودی پرسید. گفت: این مسلمان یک
چشم مرا نابینا کرده است. قصاص طلب میکنم.
قاضی گفت : دَیتِ مسلمان بر یهودی نیمه
بیش نیست. باید آن چشم دیگرت را نیز
نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند!
و چون یهودی سود خود را در انصراف از
شکایت دید، به پنجاه دینار جریمه محکومش
کرد!.
جوانِ پدر مرده را پیش خواند. گفت: این
مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد،
هلاکش کرده است. به طلب قصاص او آمدهام.
قاضی گفت: پدرت بیمار بوده است، و ارزش
حیات بیمار نیمی از ارزش شخص سالم است.
حکم عادلانه این است که پدر او را زیر
همان دیوار بنشانیم و تو بر او فرودآیی،
چنان که یک نیمهء جانش را بستانی!. و
جوانک را نیز که صلاح در گذشت دیده بود،
به تأدی? سی دینار جریم? شکایت بیمورد
محکوم کرد!.
چون نوبت به شوی آن زن رسید که از وحشت
بار افکنده بود، گفت : قصاص شرعاً هنگامی
جایز است که راهِ جبران مافات بسته باشد.
حالی میتوان آن زن را به حلال در فراش
(عقد ازدواج) این مرد کرد تا کودکِ از دست
رفته را جبران کند. طلاق را آماده باش!.
مردک فغان برآورد و با قاضی جدال
میکرد، که ناگاه صاحب خر برخاست و به
جانب در دوید.
قاضی آواز داد :هی! بایست که اکنون نوبت
توست!. صاحب خر همچنان که میدوید فریاد
کرد: مرا شکایتی نیست. محکم کاری را، به
آوردن مردانی میروم که شهادت دهند خر
مرا از کرهگی دُم نبوده است
شمع، شیرینى، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزاى تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخى دیگر به وجود "هفت چین" در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند. در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مى گذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى گفتند.
بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شینهاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى بر سر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانیان وقتى مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعى کردند سنتها و آیینهاى باستانى خود را نیز حفظ کنند.
در روزگار ساسانیان، قابهاى زیباى منقوش و گرانبها از جنس کائولین از چین به ایران وارد مى شد. یکى از کالاهاى مهم بازرگانى چین و ایران همین ظرفهایى بود که بعدها به نام کشورى که از آن آمده بودند "چینى" نامگذارى شد و به گویشى دیگر به شکل سینى و به صورت معرب "سینى" در ایران رواج یافتند.
اجزایی که بر روی سفره هفت سین قرار می گیرد عبارتند از: سیب، سرکه، سمنو، سماق، سیر، سنجد و سبزى (سبزه)
ایرانیان به هنگام چیدن سفره هفت سین اولین و مهمترین موردی را که بر سفره قرار می دهند، قرآن کریم است . ایرانیان مسلمان به نشانه توکل و توسل به خداوند متعال در آغاز سال و درخواست بهترینها از خالق خویش قرآن را در بهترین جای سفره قرار داده و پس از آن اجزای دیگر را می چینند .
سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانه هاى تازه رسیده گندم تهیه مى شود.
سیزدهمین روز از سال نو در ایران باستان، با نام فرشته تیر پیوند خورده است: «سیزدهم هر ماه شمسی تیر روز نامیده می شود و مربوط به فرشته ای است که تیر نام دارد و تیر فرو رفته در پهلوی او را تیشتر می گویند. فرشته مقدس تیر در کیش مزدیستی مقام بلند و داستان شیرینی دارد.
ایرانیان قدیم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن نوروز که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم فروردین را که روز فرخنده است، به باغ و صحرا میروند و شادی میکنند.»
با این حال، سکه سیزدهم فروردین آنقدر چرخید تا روی نحوست آن، خودش را در تاریخ و رسم و رسوم تثبیت کرد. تا چند دهه قبل، کسی حق نداشت روز سیزده بدر برای دید و بازدید، به خانه دیگری برود.
این بازدید را هم صاحب خانه به فال بد میگرفت و هم میهمان. شنیدن این جمله که "نحوست را به خانه من آوردند" در آن سال ها، حق میهمانان وقت ناشناسی بود که سیزده بدر را در خانه دیگری سپری می کردند. همین حالا هم در بسیاری از مناطق کشور، معتقدند که: «هر چه بلا قرار است در این سال بیاید، در روز سیزده فروردین ماه مقدر و تقسیم می شود. پس باید از خانه گریخت و به صحرا رفت تا شاید در تقسیم بلا، فراموش شده و از قلم بیفتیم.»
اما نحوست عدد 13 تنها سهم آیین ما نیست. در بسیاری از کشورها هم عدد 13 با بدیمنی تداعی می شود. مسیحیان هیچ وقت سیزده نفری بر سر یک سفره غذا نمی خورند. در باور تازیان سیزدهمین روز هر ماه ناخوشایند است و ابوریحان بیرونی در جدول "روزهای مختار و مسعود و مکروه" در ایران کهن، روز سیزدهم ماه را منحوس ذکر کرده است.
با این حال، پشت پرده نحسی عاریه ای سیزده، نمادها همه حکایت از سبزینگی و شادمانی دارند.
منحصر به فردترین نماد سیزده بدر، آرزویی است که با گره خوردن سبزه ها، به واقعیت گره می خورد. اگرچه سبزه گره زدن همیشه با باز شدن بخت تداعی شده است، اما در فرهنگ اساطیری به تحقق آرزوها اشاره دارد و تمثیلی است برای پیوند زن و مرد و تسلسل نسلها.
در فرهنگ اساطیر برای رسم های سیزده بدر، معنی های تمثیلی آورده شده است. شادی و خنده در این روز به معنی فروریختن اندیشه های تیره و پلیدی است. روبوسی نماد آشتی و تزکیه، خوردن غذا در دشت نشانه فدیه گوسفند بریان، بازی و مسابقه در این روز یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشکسالی است و به آب افکندن سبزه های تازه رسته، نشانه هدیه دادن به ایزد آب یا "ناهید".
دکتر نیکنام، باستان شناس و محقق فرهنگ ایرانی میگوید: «بعضی از آداب نوروز به آیین زرتشتی بازنمیگردد، بلکه مربوط به باورهای مردمان آریایی است که پیش از زرتشت در سرزمین ایران زندگی میکردند. طبق یکی از این باورها، بارندگی به فرشتهای به نام تِیر مربوط است که در آسمانها به صورت اسب سپیدی در حال حرکت است و هرگاه با دیوی به نام اَپوش بجنگد و برنده شود، سالی پر از سبزی و خرمی و باران در پیش است. به همین دلیل ایرانیان روز سیزدهم فروردین کنار سبزهها و جویبارها میروند و بهویژه زنان که نماینده آناهیتا، یعنی ایزدآب هستند، با نوازش سبزهها و گره زدن آنها حمایت خود را از فرشته باران نشان میدهند.»
او ادامه میدهد: "آریاییها بنا به یک اعتقاد قدیمی عمر جهان را 12 هزار سال میدانستند و 12 روز اول سال را به عنوان نمادی از 12 هزار سال اول در نظر میگرفتند. به اعتقاد آنها بعد از این دوازده هزار سال، عمر جهان مادی به پایان میرسید و انسانهایی که در دنیا وظیفهشان جنگ با اهریمن و پلیدی بوده است، به پیروزی نهایی میرسند."
با این حال، بدیمنی یک روز، بهانه خوبی برای پناه بردن به طبیعت نیست. همانطور که ساعتها در ترافیک خیابان و جاده ماندن هم دلیل خوبی نیست برای خانه نشینی سیزده و چشم دوختن به تلویزیون. همان طور که ایرانیان باستان بهانه هایی بیش از فرار از نحسی یک روز برای رفتن به طبیعت و خندیدن و خوش بودن داشتند.
حرف های دکتر نیکنام پایان خوبی است که می تواند بهانه های بهتری برای سیزده به در امسال مان دست و پا کند: "ایرانیان باستان روز سیزدهم فروردین را مظهر هزاره سیزدهم، یعنی پایان بخش دوره جهان مادی میدانستند که نظام هستی به ناگاه فرو میریزد. از آن پس دیگر جهان مادی وجود نخواهد داشت و انسانها تحت راهنمایی ناجی موعودی که او را «سوشیانس» میخوانند، به جایگاه ابدی خود به عالم مینو برمیگردند. در واقع هزاره سیزدهم، آغاز رهایی آدمی از جهان مادی و کوچ او به جهان کیهانی است.
آنها به تبعیت از این اندیشه، در روز سیزدهم فروردین، پرداختن به امور روزمره را اشتباه دانسته، به آغوش طبیعت پناه میبردند تا به صورت نمایشی، آزادی از بندهای دنیوی را جشن بگیرند. ضمناً با هدیه به درگاه ایزد و فدیه گوسفند از ایزد تیر (فرشته باران) میخواستند که باران عطا کند. چون نزول باران بهاری باعث سرسبزی و طراوت زمین می شد و نمادی از بهشت را پیش چشم آنها مجسم میکرد."
جامعه:
جامعه:
فروردین نام نخستین ماه از فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. بنا به عقیده پیشینیان، ده روز پیش از آغاز هر سال فروهر در گذشتگان که با روان و وجدان از تن جدا گشته، برای سرکشی خان و مان دیرین خود فرود می آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر میبرند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیکان، هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده اند. فروهران در ده روز آخر سال بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب، به دنیای دیگر میروند.
طبیعت
اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا اشاوهیشتا و در پهلوی اشاوهیشت و در فارسی اردیبهشت گفته شده که کلمهای است مرکب از دو جزء: جزء اول “اشا” از جمله لغاتی است که معنی آن بسیار منبسط است، راستی و درستی، تقدس، قانون و آئین ایزدی، پاکی…. و بسیار هم در اوستا به کار برده شده است. جزء دیگر این کلمه که واژه “وهیشت” باشد. صفت عالی است به معنای بهترین، بهشت فارسی به معنی فردوس از همین کلمه است. در عالم روحانی نماینده صفت راستی و پاکی و تقدس اهورامزداست و در عالم مادی نگهبانی کلیه آتش های روی زمین به او سپرده شده است. در معنی ترکیب لغت اردیبهشت “مانند بهشت” هم آمده است.
خرداد
طبیعت
خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در گاهشمار اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات ،در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: جزء هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، بنابراین هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. ایزدان تیر و باد و فروردین از همکاران خرداد میباشند. خرداد نماینده رسایی و کمال اهورامزداست و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.
تیر
تماشای جنگل در جزیره
تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی اطلاق میشود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند میشود و کشتزارها سیراب میگردد. تیشتر را در زبان های اروپایی سیریوس خوانده اند. هر گاه تیشتر از اسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران میدهد. این کلمه را نباید با واژه عربی به معنی سهم اشتباه کرد.
مرداد
جنگل
مرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاهشماری اعتدالی
خورشیدی است. در اوستا امرتات ،در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه جزء:اول “ا” ادات نفی به معنی نه، دوم “مرتا” به معنی مردنی و نابود شدنی نیست و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابراین امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. پس واژه “مرداد” به غلط استعمال میشود. در ادبیات مزدیسنا امرداد یکی از امشاسپندان است که نگهبانی نباتات با اوست.
در مزدیسنا شخص باید به صفات مشخصه پنج امشاسپند دیگر که عبارتند از:
نیک اندیشی، صلح و سازش، راستی و درستی، فروتنی و محبت به همنوع، تامین اسایش و امنیت بشر مجهز باشد تا به کمال مطلوب همه که از خصایص امرداد است نایل گردد.
شهریور
جنگل
شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور میدانند. کلمه ای است مرکب از دو جزء: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و جزء دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن وئیر یه یعنی برگزیده و آرزو شده و جمعاً یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده . این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور در جهان روحانی نماینده پادشاهی ایزدی و فر و اقتدار خداوندی است و در جهان مادی پاسبان فلزات. چون نگهبانی فلزات با اوستاو را دستگیر فقرا و ایزد رحم و مروت خوانده اند. روایت شده است شهریور آزرده و دلتنگ میشود از کسی که سیم و زر را بد به کار اندازد یا بگذارد که زنگ بزند.
مهر
محیط زیست
در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر و در پهلوی میتر و در فارسی مهر گفته میشود. که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. اغلب خاورشناسان معنی اصلی مهر را واسطه و میانجی ذکر کرده اند. مهر واسطه است میان آفریدگار و آفریدگان. میثره در سانسکریت به معنی دوستی و پروردگار و روشنایی و فروغ است و در اوستا فرشته روشنایی و پاسبان راستی و پیمان است. مهر ایزد هماره بیدار و نیرومند است و برای یاری کردن راستگویان و بر انداختن دروغگویان و پیمان شکنان در تکاپوست. مهر از برای محافظت عهد و پیمان و میثاق مردم گماشته شده است. از این رو فرشته فروغ و روشنایی نیز هست که هیچ چیز ار او پوشیده نمیماند. برای آن که از عهده نگهبانی بر آید اهورامزدا به او هزار گوش و ده هزار چشم داده است. مقام مهر در بالای کوه “هرا” است، انجایی که نه روز است و نه شب، نه گرم است و نه سرد، نه ناخوشی و نه کثافت .مهر از آنجا بر ممالک آریایی نگران است. این آرامگاه خود به پهنای کره زمین است یعنی مهر در همه جا حاضر است و با شنیدن آوای ستمدیدگان آگاه گشته به یاری آنان میشتابد.
آیین مهر در دین مسیح نیز مشهود است. ایزد مهر در اصل بجز ایزد خورشید بوده است اما بعدها آندو را یکی دانسته اند. مورخان یونانی مهر را به نام میترس یاد کرده اند و کر کرده اند که ایرانیان خورشید را به اسم “میترس” میستایند.از این خبر پیداست که در یک قرن پیش از میلاد مسیح آندو با یکدیگر مخلوط شده اند. نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است.
آبان
محیط زیست
در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته میشود. در اوستا بارها “آپ” به معنی فرشته نگهبان آب استعمال شده و همه جا به صیغه جمع آمده است. نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه را، آبان می دانند. ایزد آبان موکل بر آهن است و تدبیر امور و مصالح ماه به او تعلق دارد. به سبب آنکه “زو” که یکی از پادشاهان ایران بود در این روز با افراسیاب جنگ کرده، او را شکست داده، تعاقب نمود و از ملک خویش بیرون کرد، ایرانیان این روز را جشن می گیرند، دیگر آنکه چون مدت هشت سال در ایران باران نبارید مردم بسیار تلف گردیده و بعضی به ملک دیگر رفتند. عاقبت در همین روز باران شروع به باریدن کرد و بنابراین ایرانیان این روز را جشن کنند. آفتاب در این ماه در برج عقرب یا کژدم قرار میگیرد.
آذر
محیط زیست
در اوستا آتر، آثر، در پارسی باستان آتر، در پهلوی آتر، و در فارسی آذر میگویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگتری ایزدان است. آریائیان(هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند. ایزد آذر نزد هندوان ،آگنی خولنده شده و در “ودا” (کتاب کهن و مقدس هندوان) از خدایان بزرگ به شمار رفته است. آفت اب در این ماه در برج قوس یاکماندار قرار می گیرد.
دی
زمستان، یخ ، برف رودخانه
در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده، دادار و آفریدگار است و غالبا صفت اهورامزدا است و آن از مصدر “دا” به معنی دادن و افریدن است. در خود اوستا صفت دثوش (=دی)برای تعیین دهمین ماه استعمال شده است. در میان سی روز ماه، روزهای هشتم و بیست و سوم به دی (آفریدگار،دثوش) موسوم است. برای اینکه سه روز موسوم به “دی” با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد میپیوندند. مثلا روز هشتم را “دی باز” و روز پانزدهم را “دی بمهر” و….دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.
بهمن
برف
در اوستا وهومنه ،در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: “وهو” به معنی خوب و نیک و “مند” از ریشه من به معنی منش: پس یعنی بهمنش، نیک اندیش، نیک نهاد. نخستین آفریده اهورامزدا است و یکی از بزرگترین ایزدان مزدیسنا. در عالم روحانی مظهر اندیشه نیک و خرد و توانایی خداوند است. انسان را از عقل و تدبیر بهره بخشید تا او را به آفریدگار نزدیک کند. یکی از وظایف بهمن این است که به گفتار نیک را تعلیم می دهد و از هرزه گویی باز میدارد. خروس که از مرغکان مقدس به شمار میرود و در سپیده دم با بانگ خویش دیو ظلمت را رانده، مردم را به برخاستن و عبادت و کشت و کار میخواند، ویژه بهمن است. همچنین لباس سفید هم از آن وهمن است. همه جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده اند و کشتار در بهمن روز منع شده است. بنا به نوشته ابوریحان بیرونی جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده اند و کشتار در بهمن روز منع شده است. بهمن اسم گیاهی است که به ویژه در جشن بهمنجه خورده میشود و در طب نیز این گیاه معروف است.
اسفند
دویدن در برف زمستانی
در پهلوی آن را خرد و کامل ترجمه کرده اند. سپندارمذ یکی از امشاسپندان است که مونث و دختر اهورامزدا خوانده شده است. وی موظف است که همواره زمین را خرم ، آباد، پاک و بارور نگه دارد، هر که به کشت و کار بپردازد و خاکی را آباد کند خشنودی اسپندارمذ را فراهم کرده است و آسایش در روی زمین سپرده به دست اوست و خود زمین نیز نماینده این ایزد بردبار و شکیباست و مخصوصاً مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است. بیدمشک گل مخصوص سپندارمذ میباشد.
تفسیر مرد در ضرب المثل ها (طنز)
ریش و سبیل مردی نمیآورد.
این مثل را احتمالاً زنان ساختهاند! چون اگر داشتند، این حرفها را نمیزدند!
در خانه مرد همیشه باز است.
این مثل را آدمهای طمعکار برای فریب دادن و سرکیسه کردن مردان ساختهاند. فی الحال، در خانه مردان چند قفله است.
حکایت: گویند یکی از مردانِ! بزرگ، چون از خانه برون میرفت در را باز میگذاشت، و چون بر میگشت، آن را میبست. گفتند: حکمت این چیست؟ گفت: ارزش این خانه به من است. چون من در آن نباشم، چه ارزد و به چه کار آید؟!
::
مرد است و مردیاش.
منظور از «مردی» در این مثل تا به امروز روشن نشده است. بعضی از آن، دلاوری اراده کردهاند و برآنند که قویترین مردان ایران مصداق آن میباشند. بعضی دیگر، خلاف آن گفتهاند. والله اعلم!
حکایت: سوسکی در خانهای گذر کرد. زنِ خانه، داد و فریاد آغاز نهاد. مرد آمد و با لنگه کفشی کار او بساخت و گفت: ذلیلا که ما مردانیم! از کسی میبترسیم که از سوسکی رنجه بُوَد!
::
مرد که میگویند دهن پر میشود!
خداییش ندانستیم این مثل را کدام طبقه و جنس ساختهاند. بعضی از نسخهشناسان معتقدند که در اصل نسخه، این گونه بوده است: «مردکه» میگویند و ... الخ! و به گمان بنده نیز این وجه، به صواب اقرب است. در روزگار ما معمولاً مردان را «مردکه» خطاب میکنند.
::
مردِ حمام زنانه.
این مثل را در جایی زنند که مردی در میان دیگران لاف رجولیت زند و چون کار افتد، در مانَد!
::
مرد باید که در کشاکش دهر / سنگ زیرین آسیا باشد
این مثل را برای گول زدن مردان جهت انجام کارهای سخت یا تحمل شداید یا کنار آمدن با انواع بلیات بکار برند. معمولاً نود درصد مردان با این مثل رام میشوند!
مرد باید دست به پشتش بزنی، خاک بلند شود!این مثل را ایضاً در همان موضع بکار برند. البته، بانوان امروزی دوست دارند که مردها هم مثل اسب کار کنند و بار برند و هم شب که به خانه میآیند، لباسهایشان تمیز باشد.
حکمت: بزرگانِ کاردان گویند: هنگام ازدواج، زن باید قشنگ باشد مثل آهو، نجیب باشد مثل اسب، باوقار باشد مثل طاووس. مرد فقط ... باشد کفایت میکند.
::
قول مرد اسکناس است.
البته اسکناس 20 تومانی زمان شاه!
::
مرد دیدی، سلام ما برسان!
علی الظاهر گوینده این مثل زنی بوده است که مردان بر وی نیرنگ کردهاند. نیز احتمال دارد که گوینده آن عینک مخصوص به چشم داشته و از دیدن مردان عاجز بوده است. نیز تواند بود که زنی دنبال مردی میگردد که با او از راه شرعی وصلت نماید. در این فقره، «سلام ما برسان» یعنی او را کت بسته بگیر و تحویل ما بده. نیز ممکن است که گوینده مثل، در فتنه سبز دستگیر شده و به زندان منتقل گردیده باشد و از او در مورد مردانگی سؤالاتی پرسیده باشند. بعضی گویند: دیدن مردان عظیم واقعهای است که هر کسی را دست نمیدهد. از این دست حرفها، زیاد میزنند.
::
حرف مرد، حرف است!
منظور گوینده سادهلوح این مثل آن است که اگر کسی برای رسیدن به جایی و قدرتی، قولی داد و حرفی زد باید پای حرف و قول خود بماند. در سیاست، ارسال المثل کاربرد ندارد و بدان استناد نتوان کرد! بعضی از اهل فن گویند: مراد از حرف در این مثل، «حرف مفت» باشد که زدن آن هزینهای ندارد. و صحت تعبیر اخیر از آنجا تأیید میشود که پارسیان قدیم گویند: حرف، باد هواست!
*مهارت داشتن در رابطه جنسی
* نحوه دست دادن شما
میتوانید با دست دادن به طرف مقابل خود در یک جلسه مهم یا با فردی که برای اولین بار با آنها ملاقات میکنید، مطالب زیادی را به طرف مقابلتان بگویید. به عبارت سادهتر برداشت اول از شخصیت شما، به نوعی با دست دادنتان در ذهن فرد نقش میبندد. در واقع مهارت در این کار به نوعی با اعتبار و بهبود کسب و کار شما رابطه دارد.
* پسانداز کردن
نیازی نیست که مدام به شما تذکر داده شود که با پولهایتان چه میکنید. شما باید مدیریت کافی برای درآمدتان داشته باشید و بتوانید مقداری از درآمد ماهیانهتان را پسانداز کنید. حتی اگر نخواهید این مبلغ را در بانک نگهداری کنید.
*اطلاعاتی درخصوص عکس انداختن
* درست کردن آتش
داشتن برخی مهارتها برای سفرهای تابستانی و پیکنیک رفتن امری ضروری است. شاید در یک مسافرت به جنگلی بروید که نیاز باشد خودتان آتش را فراهم کنید یا اینکه چادر بزنید پس بهتر است نحوه چادرزدن و جمع کردن آن و همچنین روشن کردن آتش زمانی که دسترسی به کبریت یا هر نوع مواد آتشزایی را ندارید، بیاموزید.
*مهارت در نحوه بیان
مهارت صحبت کردن، نحوه بیان و آوردن استدلال نقش مهمی در روابط دارد. شما میتوانید با بیانی شیرین مشکلات را به راحتی حل کنید. با مهارت در این کار به راحتی میتوانید مشکلات مربوط را با مدیرتان در میان بگذارید یا اینکه با استدلالی صحیح میتوانید مدیرتان را برای کاری که انجام دادهاید، قانع کنید. بهتر است بدانید مهارت در این کار در ارتقای شما به مراحل بهتر تاثیرگذار است.
*فراموش نکردن اولین روز آشنایی
بهتر است که اولین روز آشنایی با همسرتان را فراموش نکنید. مشتاق به نگه داشتن رابطه با همسرتان باشید. شاید نیاز باشد هرازگاهی اولین روز آشناییتان را با هم مرور کنید و یادی از گذشتهها کنید.
*داشتن تمرکز و انرژی
بهتر است که شبها سر موقع به رختخواب بروید تا خواب کافی داشته باشید. کمتوجهی به این مساله باعث میشود که سرموقع به سرکارتان نروید و در طول روز در محیط کار فردی خوابآلود و کمانرژی باشید. به علاوه ممکن است تمرکز کافی روی کارهایتان نداشته باشید. پس بهتر است با برنامهریزی دقیقی سروقت بخوابید و انرژی لازم را برای شروع روز داشته باشید.
*انتخاب لباس مناسب
دانستن اینکه چه نوع لباسی را در در چه مکانی بپوشید حاکی از دقت و مهارت شما در این مساله است. در انتخاب رنگ جورابتان که همرنگ شلوارتان باشد، دقت کنید. همچنین انتخاب کفشی مناسب با لباس، انتخاب پیراهن با رنگ مناسب که متناسب با کت و شلوار باشد و انتخاب کروات و کمربند از نکات ریزی است که باید به آن توجه شود. شما میتوانید با انتخابی درست پوشش مناسبی داشته باشید.
شهروز نوشابه نشین
نگار عکس پاره
دکتر سیروس زیروانت
پریسا تویتریان
مواد طبیعی بسیاری برای کاهش وزن در دسترس قرار دارند. با این حال، بهنظر میرسد که چای حاوی عسل و دارچین یکی از دلپذیرترین مواد طبیعی برای کاهش وزن باشد. آیا این معجون پرانرژی میتواند به کسی در رسیدن به وزن مناسب کمک کند؟
بسیاری از مردم ادعا میکنند که نوشیدن 2 بار در روز (صبح و شب) مخلوط عسل و دارچین در کاهش وزن مؤثر است. یک حقیقت علمی برای این ادعا وجود دارد.
بهطور سنتی، از عسل بهعنوان مادهای خوابآور، مسکن گلودرد و حتی التیامبخش زخم استفاده شده است،اما آیا عسل میتواند به کاهش وزن نیز کمک کند؟ برخی از دانشمندان معتقدند که عسل میتواند این کار را انجام دهد. بدیهی است که اکثر افراد چاق از عارضه مقاومت به انسولین نیز رنج میبرند. این عارضه مانع سوختوساز درست گلوکز میشود. هنگامی که چنین شرایطی رخ میدهد کاهش وزن بسیار دشوار میشود. برخی مطالعات نشان دادهاند، افرادی که به مدت 30 روز از مخلوط عسل و دارچین استفاده کردهاند موفق شدهاند سطح مقاومت به انسولین بدن خود را کاهش دهند.
به گزارش ایزاین آرتیکل،80درصد از مواد تشکیلدهنده عسل را گلوکز و فروکتوز تشکیل میدهد. گلوکز و فروکتوز عسل مانند دیگر شیرینکنندهها باعث افزایش قندخون نمیشوند. به این ترتیب حساسیت به انسولین کنترل میشود. هرچه حساسیت سلولها به انسولین بیشتر باشد کمتر امکان دارد که عارضه مقاومت به انسولین بروز کند. در این صورت بدن از کارایی بیشتری برای سوزاندن چربی برخوردار میشود. بهنظر میرسد عسل حتی میتواند بعضی از علائم مقاومت به انسولین را معکوس کند.
این در حالی است که دارچین نیز در رابطه با بیماری دیابت تحت تحقیقات گستردهای قرار گرفته است.
یک مطالعه پژوهشی آشکار کرده است که خوردن حتی نصف یک قاشق چایخوری دارچین در روز نیز قادر به کاهش قندخون- بیماران دیابتی که بهطور نامنظم کنترل شدهاند- میشود. مطالعه دیگر روشن کرده است که اجزای تشکیلدهنده دارچین میتوانند باعث کاهش و پیشگیری از مقاومت به انسولین شوند. مرکز اشتها در مغز دارای گیرندههای انسولین است. هنگامی که فردی به عارضه مقاومت به انسولین دچار میشود، بخش عمده انسولین قادر به رسیدن به این گیرندهها نیست، غده لوزالمعده به تولید بیش از پیش انسولین ادامه میدهد تا سطح گلوکز خون را پایین نگاه دارد و این شرایط باعث تداوم پراشتهایی میشود.
بهنظر میرسد که مخلوط عسل و دارچین قادر به تعدیل برخی از اثرات مقاومت به انسولین است. بیمارانی که این چای را نوشیدهاند اظهار کماشتهایی و بیمیلی نسبت به کربوهیدراتها را تجربه کردهاند. مقاومت به انسولین بهطور ویژه در میان زنان بیشتر است. اضافهکردن عسل و دارچین به رژیم غذایی میتواند راهی دلپذیر برای کنترل این عارضه و کمک خوبی برای کاهش وزن باشد. اگرچه دستورالعملهای بسیاری برای تهیه این چای وجود دارد، اما دستور اصلی تهیه آن بسیار ساده است:
• یک بخش دارچین به نسبت 2 بخش عسل
• یک فنجان آب داغ روی دارچین بریزید و نیم ساعت آن را در آب داغ بخیسانید.
• بعد از سرد شدن مخلوط آب و دارچین، عسل را اضافه کنید.
• نصف این چای را قبل از خواب و باقیمانده آن را صبح بنوشید.
از آنجایی که ممکن است این چای باعث کاهش قند خون شود، بهتر است بیماران در مورد مصرف آن با پزشک معالج خود مشورت کنند.
ده کار ناپسند در شام مهمانی ها
چهارمین نشانه سکته نیز مشخص شد: زبان
هیچ گاه این سه حرف را فراموش نکنید: لحد
نشانه های سکته:
فریدون در جشن کباب پزی سکندری خورد و به زمین افتاد. اما به دوستانش که پیشنهاد کردند به اورژانس زنگ بزنند گفت حالش خوب است و فقط به خاطر اینکه به کفش های جدیدش عادت ندارد پایش به سنگفرش گیر کرده.آن ها به او کمک کردند تا بلند شده و یک بشقاب غذای دیگر برای خود بکشد.
فریدون با اینکه کمی هول شده بود ولی تا آخر آن بعدازظهر خود را سرگرم کرد.
همان شب همسر فریدون تماس گرفت و به همه اطلاع داد که فریدون را به بیمارستان منتقل کرده اند و وی ساعت 6 بعد ازظهر فوت کرده است. او در جشن دچار حمله شده بود و اگر اطرافیانش نشانه های حمله را تشخیص داده بودند شاید فریدون اکنون با ما بود.
گاهی حمله منجر به فوت افراد نمی شود اما آنها در شرایطی بدتر از مرگ مجبور به ادامه زندگی می شوند.
خواندن این متن تنها یک دقیقه از زمان شما را خواهد گرفت...
یک متخصص اعصاب اعلام کرده است که اگر شخصی را که دچار حمله شده در 3 ساعت به بیمارستان منتقل کنند می توان عوارض ناشی از حمله را به طور کامل از بین برد. بله به طور کامل!! وی می گوید روش شناسایی حمله و رساندن بیمار به درمان های پزشکی در کمتر از 3 ساعت به شناسایی علایم آن بستگی دارد:
شناسایی علایم سکته:
در برخی موارد شناسایی علایم سکته کار بسیار سختی است.
متاسفانه نا آگاهی افراد می تواند منجر به فاجعه ای جبران ناپذیر شود. سکته می تواند باعث مرگ یا آسیب مغزی فرد گردد و این در حالیست که اطرافیان شخص حتی متوجه علایم سکته نشده اند.
پزشکان اعلام کرده اند که اطرافیان قربانی می توانند تنها با پرسیدن سه سوال ساده متوجه علایم سکته شوند
هیچ گاه این سه حرف را فراموش نکنید: لحد
ل: از شخص بخواهید تا لبخند بزند.
ح: از شخص بخواهید که حرف بزند یا یک جمله ساده را به درستی ادا کند.( مثلا: امروز هوا آفتابی است)
د:از وی بخواهید هر دو دستش را بلند کند.
اگر فرد در انجام هر کدام از موارد زیر مشکل داشت ، در اسرع وقت با اورژانس تماس گرفته و علایم را برای امدادگران توضیح دهید.
و اما نشانه دیگری از سکته: از وی بخواهید زبان خود را بیرون بیاورد.
اگر زبان وی به راست یا چپ متمایل شده بود، بدانید که شخص دچار حمله شده است
قالب وبلاگ : فقط بهاربیست |